حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در دوره دهم مجلس، با اشاره به ضرورت «ایجاد سازوکاری برای مدیریت تنش میان ایران و آمریکا»، میگوید اگر چنین چیزی وجود داشت، حتما هواپیمای اوکراینی «سقوط» نمیکرد.
او درحالی به «سقوط» هواپیمای اوکراینی اشاره کرده است که این هواپیما در ۱۸ دیماه ۱۳۹۸ با شلیک دو موشک پدافند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نزدیکی تهران سرنگون شد و ۱۷۶ سرنشین آن جان باختند. سه روز پس از آن، مقامهای جمهوری اسلامی نیز به این موضوع اعتراف کردند. این اتفاق چند ساعت پساز حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی آمریکا در عراق، عینالاسد اتفاق افتاد که در انتقام کشتهشدن قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، انجام شده بود.
فلاحتپیشه سهشنبه، ۱۹ اسفندماه، با اشاره به ادامه تنشها میان ایران و آمریکا علیرغم «تصور تنشزدایی پس از روی کار آمدن بایدن»، به خبرگزاری ایسنا گفت: «به روال دوران جنگ سرد، ایران و آمریکا هم نیازمند سازوکاری هستند که دشمنی بین خود را مدیریت کنند، یعنی از تصاعد بحران بین خود حداقل جلوگیری کنند.»
دوران جنگ سرد به دوره تنش میان اتحاد جماهیر شوروی سابق و ایالات متحده آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم تا فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱ گفته میشود. در برهههایی از این دوران دو کشور گامهایی برای کاهش بحران یرداشتند که از آن جمله میتوان به برقراری خط ارتباط مستقیم (هاتلاین) بین واشینگتن و مسکو در سال ۱۹۶۳ و پس از «بحران موشکی کوبا» میان دو کشور اشاره کرد.
نماینده پیشین مجلس افزود: «اگر این سازوکار بود، حتما هواپیمای اوکراینی سقوط نمیکرد. حتی در دوران جنگ سرد هم میان روسیه و آمریکا خطی بود که در مواقع تنش دو طرف با هم ارتباط برقرار کنند، اما درباره ایران حتی این خط قرمز هم وجود ندارد. اگر این سازوکار تنظیم و ایجاد شود، حتما فرصت برای برداشتهشدن گامهای بعدی، بهویژه درباره احیای برجام فراهم میشود.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
فلاحتپیشه با اشاره به اینکه «ایران و آمریکا نه مکانیسمی برای مذاکره مستقیم و نه بهلحاظ راهبردی قصدی برای مذاکره با یکدیگر دارند»، بر ضرورت چنین سازوکاری را برای «مدیریت دشمنی» و «جلوگیری از بروز بحران ساختگی» میان دو کشور تأکید کرد.
این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی تنها سازوکار میان دو کشور در سالهای گذشته را «میانجیگری» عنوان و تأکید کرد که «آنچه مسلم است اینکه واسطهها از نقطهنظر منافع ملی خود وارد میشوند» و این روند بیش از آنکه به نفع ایران باشد، به نفع میانجیهاست.
فلاحتپیشه فضای ذهنی سیاستمداران ایرانی و آمریکایی را بهحدی «دور از هم» و «توام با تابو» دانست که به گفته او «نمیتوانند مانع شکلگیری بحرانها شوند» و نهتنها سازوکاری برای مدیریت تنش و جلوگیری از گسترش تنشها نداشته باشند، بلکه در «تحدید حوزه های تنش» هم به نتیجه نمیرسند.
او با اشاره به نقش «بازیگران ثالث» در گسترش روزافزون دامنه تنش میان ایران و آمریکا، فعالیت «عوامل آشوبزا» در منطقه و در آمریکا و «داخل ایران» را موانع «تنشزدایی سریع» دانست و گفت: «اینها همان کاسبان تحریم هستند.»
فلاحتپیشه با «مشکوک» عنوان کردن انفجارها و اقدامهای ایذایی علیه آمریکا بعد از روی کار آمدن بایدن، افزود: «در منطقه نیز نتانیاهو و برخی کشورهای عرب سعی کردند تنش تازهای را شکل دهند و گروههایی که نیابتی جنگهایی را شکل میدهند، اقداماتی را انجام دادند بدون اینکه ربطی به ایران داشته باشد و این اقدامات و رفتارها به ضرر ایران تمام شد.»